چشمهایی هستند که همیشه
قبل از چشمهای خودت
مسیرت را میپایند٬
آهسته حرکات ات را دنبال میکنند
و درست در لحظهی تلاقیِ نگاهاشان با تو٬
بی اختیار مسیرشان را عوض میکنند٬ که "شرم" شاید هم "دوستداشتن" .
حالا فرقی ندارد٬
مهم آن چشمها هستند
که قطعا٬ چون دوست ات دارند
مسیر ات را به استقبال مژهباران میکنند
و آنگاه که بیخبر و ناگهان میروی
با تمنا و خواهشِ پلکهاشان
رجعت ات را بدرقه میکنند
کاش میشد در این چشمها زل زد
کاش چشمهامان دوستداشتن را یاد میگرفتند
که نه فقط اعجازِ تعقیبِ یک غریزه را . . .
کاش . . .
قبل از چشمهای خودت
مسیرت را میپایند٬
آهسته حرکات ات را دنبال میکنند
و درست در لحظهی تلاقیِ نگاهاشان با تو٬
بی اختیار مسیرشان را عوض میکنند٬ که "شرم" شاید هم "دوستداشتن" .
حالا فرقی ندارد٬
مهم آن چشمها هستند
که قطعا٬ چون دوست ات دارند
مسیر ات را به استقبال مژهباران میکنند
و آنگاه که بیخبر و ناگهان میروی
با تمنا و خواهشِ پلکهاشان
رجعت ات را بدرقه میکنند
کاش میشد در این چشمها زل زد
کاش چشمهامان دوستداشتن را یاد میگرفتند
که نه فقط اعجازِ تعقیبِ یک غریزه را . . .
کاش . . .
رســــــــــتار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر